سال جدیدتحصیلی باادبیات  هشتم متوسطه

سلام دوستان:

هدف مایاری شمابرای درک بهتردستورزبان فارسی است.باامیدتوفیق بیشترشماعزیزان.

خوشبختی

لحظه ها را می گذرانیم تا به خوشبختی برسیم
غافل از اینکه خوشبختی در آن لحظه هایی بود که گذراندیم...!

چه زود دیر میشود...

وابسته های پیشین اسم:

صفت های اشاره، شمارش،پرسشی ،تعجبی ومبهم چون قبل ازاسم قرارمی گیرندوابسته پیشین اسم نامیده می شوند.

صفت های اشاره :این،آن،همین ،همان،چنین،چنان،این سان،این گونه،این طور،آن همه،این همه ،همان قدر،همین قدر،آن سان و......

مثال:

آن دانش آموز درامتحانات موفق شد.

صفت های شمارشی:

1- صفت شمارشی اصلی»یک،دو، سه،پانزده،سی،چهل وسه،هزارو.............

مثال:

چهاردانش آموزدرمسابقه تنیس شرکت کردند.

2- صفت شمارشی ترتیبی:پنجم،پنجمین،صدم،صدمین،هزارم،هزارمین و..............

مثال:

اولین گروه بازیگران آمدند.

3- صفت شمارشی کسری:سه چهارم ،یک دهم،هفت صدم و................

مثال:

سه چهارم معلمان درجشن مدرسه شرکت کردند.

4-صفت شمارشی توزیعی:یک یک،دودو،دوبدو،یکایک و..........

مثال:

یک بیک دانش آموزان واردکلاس شدند.

این صفت به جزترکیبات «یک»که به صورت صفت نیز به می رود ،معمولا درجمله نقش قیدی دارد:

مثال:

یکایک مهمان هاواردشدند.

شاگردان دوبدوایستادند.

صفت پرسشی: که،چه ،کدام،کدامین ،چگونه،چطور،چه سان،چند،چندم،چه قدرو..........

مثال:

آرش درچه مدرسه ای تحصیل می کند.

کاشان چگونه شهری است.

دوضمیرکه وچه وقتی همراه فعل «است »باشندبه صورت«کیست»و«چیست»درمی آیند.

مثال:

موضوع چیست؟مقصرکیست؟

صفت تعجبی:چه،چه قدر،عجب و........

صفت تعجبی باآهنگ مخصوصی که شگفتی گوینده رامی رساندادامی شود.

مثال:

گفت:به به!چه قدرزیبایی!چه سری!چه دمی!عجب پایی!

صفت مبهم:هر،همه،دیگر،هیچ،فلان،بهمان،کمی،خیلی،برخی،قدری،اندکی،بعضی و........

برخی ازصفت های مبهم مانند«چند»و«چندان»پس ازموصوف هم می آیندوبه موصوفی که همراه «چند»قرارداردحرف «ی» افزوده می شود:

مثال:

تنی چنددرصحبت من بودند.

من ازاومحبت چندانی ندیدم.

 این صفات چون قبل ازاسم قرارمی گیرندوابسته پیشین اسم خوانده می شوند.

یادآوری:هرگاه این. کلمات تنهاوبدون همراهی اسم  بیایند"ضمیراشاره،ضمیرپرسشی،ضمیرتعجبی وضمیرمبهم" نامیده می شوند.

مثال:

صفت اشاره:

این کتاب رابخر.آن کیف رابیاور.

ضمیراشاره:

این رابگیر.آن رابخر.

ضمیرپرسشی:

تایارکه را خواهدومیلش به که باشد.

اگرتاشهربه همان حال می آوردندت چه می کردی؟

ضمیرتعجبی:

به به چه ازاین بهتر!

ضمیرمبهم:

همه آمدندورفتند.

استعمارگران یکی ازدیگری بدترند.

کسی به دادمظلومان نرسید.

 

 

 

وابسته های پسین اسم:

دریک گروه اسمی کلماتی که بعداز «هسته»(اسم) قرار می گیرند«وابسته پسین »بشمارمی آیند.

حال اگراین کلماتی که بعداز«هسته» (اسم)قرارگرفته اند ،درباره ویژگی های اسم توضیحاتی بدهند،«صفت بیانی »هستندو«وابسته پسین» نامیده می شوند.

مثال:درخت سبز-مادرمهربان-پدرفعال

دراین مثال ها«درخت،مادر وپدر»،«هسته »هستندو«سبز،مهربان وفعال»، «صفت بیانی» هستند.

امااگربعدازهسته(اسم)،اسم دیگری قرارگرفته باشدمضاف الیه است ووابسته پسین بشمارمی آید.

مثال:شعرسعدی-کاشف الکل-دریای خزر

ودراین مثال هاهم «شعر،کاشف ودریا»،«هسته» هستندو«سعدی ،الکل وخزر»،«مضاف الیه».

(هسته اولین اسمی است  درترکیب یاگروه اسمی که کسره می گیرد)

انواع صفت بیانی:

1-صفت ساده(بزرگ،نو،درشت،تیزو......)

2-صفت فاعلی(کوشا،پرهیزگار،خندان،دانا،ستمکارو........)

3-صفت مفعولی(برده،نوشته،آورده و......)

4-صفت نسبی(آسمانی،تهرانی،پشمینه،نمکین و.........)

5-صفت لیاقت(خواندنی،دیدنی،آشامیدنی و.............)

 

 

 

گروه اسمی:

به اسم های موجوددرجمله«گروه اسمی» می گویند.

گروه اسمی می تواند یک کلمه یابیشترباشد.

درزبان فارسی به یک کلمه (اسم)گروه نیزمی-گویند.

مثال:مرد ثروتش رابه نیازمندان بخشید.(«مرد»گروه اسمی نهادی است وثروت گروه اسمی مفعولی است ونیازمندان گروه اسمی متممی است.)

همینطوربه یک اسم وتمام وابسته های قبل وبعدآن هم،گروه اسمی می گویند.

درجمله بعدی نیز«مرد»و«ثروت»همین نقش هارادارندولی بااضافه شدن واژگانی به قبل یابعدازآن ها،مفهوم گسترده تری یافته اند.

مثال: اینمردتوانگرداناثروتش انبوهش رابه نیازمندان شهربخشید.(«مردتوانگر»گروه اسمی نهادی است وثروت انبوهش گروه اسمی مفعولی ونیازمندان شهرگروه اسمی متممی است.)

مهمترین جزءگروه اسمی ،«هستـۀ» آن است.پس وجودهسته اجباری است.

درهرگروه یک «هسته »وجودداردوممکن است یک یا چندوابسته هم داشته باشد.

درمثال بالا«مرد»و«ثروت»هسته و«توانگر»و«دانا»و«شهر»وابسته هاهستند.

پس گروه اسمی دارای یک هسته وتعدادی واژه به عنوان وابسته است.

گروه های اسمی که دارای وابسته پسین هستنددرواقع همان ترکیب های وصفی واضافی هستندکه درجمله قرارگرفته اند.

مثال:(مردِتوانگر)-(ثروتِ انبوه)-(مردتوانگردانا)-(نیازمندانِ شهر)

درهرگروه اسمی،اولین کلمه ای که کسره می -گیرد"هسته"است وبقیه ی کلمه های قبل وبعدآن وابسته هستند.

 

 

 

 

 

یادآوری اجزای جمله:

اجزای اصلی تشکیل دهنده جمله اسم وفعل هستند.فعل ،فقط درجایگاه فعلی قرارمی گیرد؛امااسم دردیگربخش های جمله می آیدونقش های مختلفی می گیرد.

فعل:

فعل اصلی ترین بخش جمله وپایه معنایی آن است.معنی هرفعل،تعیین می کند که چند بخش دیگربایددرجمله ظاهرشود.

1-برخی ازفعل هامانند«آمد»تنهاباگرفتن نهاد  کامل می شوند.(علی آمد)

به اینگونه فعل ها فعل «ناگذرا »یا«لازم »گویند.

2-گروهی دیگرازفعلها مانند«پوشید»علاوه برنهاد،به مفعول هم نیاز دارندتاجملۀ کاملی راتشکیل دهند.(علی کت پوشید)

به اینگونه فعل هافعل «گذرا»یا«متعدی»گویند.البته دراینجاگذرا به مفعول است.

3-بعضی دیگرازفعلهامانند«خرید»علاوه برنهادومفعول ،متمم هم می گیرند.(علی کیف راازفروشگاه خرید)

اینگونه فعل هاگذرا به مفعول ومتمم هستند.

اسم:

اسم می توانددرجایگاه نهاد، مفعول ومتمم قرارگیردوبه ترتیب نقش نهادی ،مفعولی ومتممی بگیرد.

مثال:علی داستان رابرای دوستش خواند.

 

 

متمم:

متمم کلمه ای است که با کمک حرف اضافه به جمله اضافه می شود ومعنی جمله راکامل ترمی کند. 

حروف اضافه:                                                                                                                                                                                            از،با،به،بی،بر،برای،ازبرای،بهر،ازبهر،چو،چون،مثل،مانند،همانند،جز،تا،همچون،......

مثال:علی ازخانه تامدرسه بادوچرخه می رود.

دراین جمله کلمه های«خانه »،«مدرسه»و«دوچرخه»متمم هستندچون بعدازحرف های اضافه«از»،«تا»و«با»قرارگرفته اند.

 

تشبیه:

درتشبیه معمولاچیزی یاکسی راکه صفت ضعف تری دارد به چیزی یاکسی که صفت قوی تروبارزتری داردتشبیه می کنیم.                             مثال:                                                                                

پرهای طاووس چونان برگ خزان رسیده ،می ریزند.

درهرتشبیه چهارقسمت وجوددارد.

1-مُشبّه:چیزی یاکسی که آن راهمانندمی کنیم.(درمثال بالا«پرهای طاووس»مُشبّه است)

2-مُشبّهٌ به:آن چیزی که مُشِه رابه آن مانند می کنیم.(درمثال بالا«برگ

خزان رسیده »مُشبّهٌ به است)

3-وجه شبه:ویژگی وصفتی  که درمُشبّهٌ به قویتراست وبه همین دلیل مُشبّه رابه مُشبّهٌ به مانندمی کنیم.(«می ریزد»دراین مثال وجه شبه است)

4-ادات تشبیه:کلماتی مانند:مثل،مانند،چو،چون،همچون،همانند،نظیرو.....

نکته:مُشبّه ومُشبّهٌ به ،هیچ کدام قابل حذف نیستندولی وجه شبه وادات تشبیه درتشبیه قابل حذف هستند.

مثال:

       ماه برق کوچکی ازتاج او                    هرستاره پولکی ازتاج او

اجزای حذف شده این دوتشبیه:

ماه ازنظر درخشندگی مانند برق کوچکی ازتاج اوست وهرستاره ازنظر درخشندگی مانندپولکی ازتاج اوست.

ماه(مُشبّه)-برق کوچکی(مُشبّهٌ به)//ستاره(مُشبّه)-پولکی(مُشبّهٌ به)

    

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جملات ازنظر پیام ومحتوا:

1-جمله خبری:جمله ای است که ازکاری،خبرمی دهد.

درسم را،ازاول تاآخردوبارخواندم.

(علامت نگارشی پایان جمله ی خبری،«.»است)

2-جمله ی پرسشی:جمله ای که درباره ی یک عمل یاواقعیّت ،سؤال می کند؛مانند:

چه زیبایی هایی رادرکلاس طبیعت می توان دید؟

جمله پرسشی به دوصورت می آید:

الف-همراه بانشانه های پرسشی«آیا؟»،«چرا؟»،«کدام؟»و.........

ب-بدون نشانه های پرسشی(پرسشی غیرمستقیم)؛مانند:

غذاخوردهای؟

دراین جمله ها،ازطریق لحن وآهنگ،متوجه می شویم که جمله،پرسشی است.

(علامت نگارشی پایان جمله ی پرسشی،«؟»است.)

3-جمله ی امری:جمله ای که درآن مفهوم فرمان،دستور،خواهش،توصیه،نهی وبازداشتن وجودداشته باشد؛مانند:آب راگل نکنید.

(علامت نگارشی پایان جمله ی امری ،«.»است.)

4- جمله ی عاطفی:جمله ای که یکی ازعواطف انسان مانند:آرزو،تأسف،تعجب،امید،نفرین،دعاو......رابیان 

  می کند.مانند:                                                                                                                      

عجب هوای دل انگیزی!
زنده و پاینده بادایران!

(علامت نگارشی پایان جمله ی عاطفی،«!»است.)

روش شمارش جمله

روش شمارش جمله:

 

به همان تعدادکه درجمله فعل وجوددارد ،جمله وجوددارد.

1-فعل های موجوددربیت یاعبارت ،یک جمله به حساب می آیند.

2-فعل های حذف شده،جزءجمله محسوب می شوند.

3-شبه جمله ها(1-نداومنادا2-اصوات)یک جمله به حساب می آیند.

نکته :گاهی فعل  جمله به دلایلی حذف می شود:

1-برای جلوگیری ازتکراربی موردفعل،درمواقعی که فعل دوجمله یکسان باشد؛مانند:

دوستم وسایل سفرراآماده وهزینه ی آن رافراهم کرده است.

(دوستم وسایل سفرراآماده کرده است وهزینه ی آن رافراهم کرده است.)

درمنادانیز فعل راحذف شده درنظرمیگیرند:

ای یادتو، مونس روانم                     جزنام تو،نیست برزبانم

(ای خدایادتومونس روان من است.)

اصوات کلماتی هستند که دارای فعل نیستندامامفهوم یک جمله رادارندوبیشترآن هابیانگر یکی ازحالات عاطفی مثل:اندوه،شادی،تشویق،تنبیه،آرزو و....هستندمانند:

آرزووتمنا:کاش ،کاشکی ،.....

تحسین:آفرین،خوشا،به به ،.....

آگاه کردن وهشدار:زنهار،مبادا،هان،.....

غم وافسوس:آه،افسوس،دریغ،.....

نکته:اگرپس ازفعل جمله،«و»قراربگیردوپس ازآن کلمه ای باشد،آن کلمه به تنهایی،خودیک جمله به حساب می آید؛مانند:

برو کارگرباش وامیدوار // که ازیأس جزمرگ نایدبه بار

(برو گارگرباش وامیدوار(باش)// که ازیأس جزمرگ به بارنیاید)

 

 

 

سجع

 

سجع

نویسنده درپایان جملات نثر،واژگانی رامی آوردکه حروف آخراین وازگان،مانندقافیه های شعر،یکی است.

به عباراتی که  آرایه ی سجع درآن به کاررفته باشد،نثرمسجع می گویند.

خدایا ،به شناخت توزندگانیم و به نصرت توشادانیم،به کرامت تونازانیم،به عزّتوعزیزانیم!

 


منادا
دردستور به اسمی گفته می شودکه موردخطاب قرارداده شود.مانند:
ای دوست بیاتاغم فردانخوریم.
دراین جمله «دوست »منادا است.
منادامعمولأبایک حرف ندامی آید؛حروف نداعبارتنداز:

ای،ایا،یا،آی ،الف درآخراسم.
مثال:
ای خدا،این وصل راهجران مکن           سرخوشان عشق رانالان مکن
اَیابزرگ دادگرشهریارزمین.
یا مهدی ادرکنی.
آی آدم هاکه درمیخانه ببستیدودرخانۀ تزو یر و ر یا بگشودید.
حافظا،درکنج فقروخلوت شب های تار          تابود وردت دعاودرس قرآن غم مخور
گاهی نیزآهنگ وشکل خواندن عبارت ،منادا رامشخص می کند.
سعدی،اگرعاشقی کنی وجوانی           عشق محمّد بس است وآل محمّد


دستورزبان هفتم(دانش های زبانی وادبی)

 

 

 

                                                                                        

 

 

به نام خدا

سلام

ما از امروز وبلاگ نویسی را شروع می کنیم.

منتظر ما باشید.